دعای بخیل

بخیلی نیمه شب دعا می کرد و می گفت: الهی! امشب را هزار تومان


نقد مرا ده و فردا بستان!


زنش مناجات او را می شنود گفت: این دیگر چه دعایی باشد؟ پولی که


امشب خدا دهد و فردا باز گیرد چه گرهی گشاید؟


بخیل گفت: بگذار او بدهد مگر با جانم بستاند!

نظرات 3 + ارسال نظر
yashar جمعه 29 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.market2iran.com

سلام دوست عزیز وبلاگ بسیار خوبی داری . لطفا یه سری هم به سایت من بزن

آگهی رایگان شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.niazmandi.com

http://www.niazmandi.com آگهی رایگان و تبلیغات رایگان در سایت نیازمندی ایران

yashar شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:30 ق.ظ http://www.eramkala.com

من عاشق همچین وبلاگ هایی هستم . لطفا به منم یه سری بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد