تو بیدار باش

مردی به در بار کریم خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریم خان را ملاقات کند ولی سربازان مانع ورودش می شوند.

کریم خان ناله و فریادهای آن مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟

پس از گزارش سربازان ٬وی دستور می دهد که مرد را به حضورش بیاورند.

مرد به حضور کریم خان می رسد. خان از وی می پرسد چه شده است که این چنین ناله و فریاد می کنی؟

مرد با درشتی می گوید: همه اموالم را دزد برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.

کریم خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت می رفت تو کجا بودی؟

مرد گفت من خوابیده بودم.

کریم خان پرسید:خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟

مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.

مرد جواب داد:چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم!!!

کریم خان لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید: راست می گوید... ما باید بیدار باشیم.

نظرات 2 + ارسال نظر
رومینا چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 ب.ظ http://black-love.blogsky.com/

ممنونم عالی بود
درسته ما باید بیدار باشیم

ولی هستیم ؟؟؟؟؟؟؟

فکر نکنم

[ بدون نام ] شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:27 ب.ظ

چه زیبا گفت
عالی بود
پایدار باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد