-
حکایت جذاب مرخصی زن فرمانده
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 06:46
حکایت جذاب مرخصی زن فرمانده می گویند در دوران قبل که پاســگاه های ژاندارمری در مناطق مرزی و روستایی و دور از شهرها وجود داشته و اکثرا ماموران مستقر در آنها از نقاط دیگر برای خدمت منتقل می شدند باید مــدت زیادی را دور از اقوام و بستگان سپری می کردند کما اینکه سفر و رفت وآمد به سهولت فعلی نبوده شاید بعضی مواقع حتی در...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 21:39
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 21:39
-
یک لیوان شیر
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 23:34
یک لیوان شیر پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دخترجوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب...
-
آرزو دارم اگه گل نیستم خاری نباشیم
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 18:06
آرزو دارم اگر گل نیستم خارى نباشم بار بردار ار ز دوشى نیستم بارى نباشم گر نگشتم دوست با صاحبدلى دشمن نگردم بوستان بهر خلیل ار نیستم نارى نباشم گر که نتوانم ستانم داد مظلومى ز ظالم باز آن خواهم که همکار تبهکارى نباشم نیستم گر نوش دارویى براى دردمندى لیک بر بى دست و پایى نیش جرارى نباشم گر نریزم آب رحمت از سبویى در...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 15:49
-
راستگویی بهتر است یا دروغگویی؟
جمعه 7 آبانماه سال 1389 21:13
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یک شاخه درخت بالای رودخانه بود که تبرش در رودخانه افتاد. گوشه ای در حال گریه کردن بود که فرشته ای آمد و از او پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخانه افتاده. فرشته به زیر آب رفت و با یک تبر طلایی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟ هیزم شکن جواب داد نه! فرشته دوباره زیر آب رفت و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 18:11
-
تو بیدار باش
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 19:52
مردی به در بار کریم خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریم خان را ملاقات کند ولی سربازان مانع ورودش می شوند. کریم خان ناله و فریادهای آن مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان ٬وی دستور می دهد که مرد را به حضورش بیاورند. مرد به حضور کریم خان می رسد. خان از وی می پرسد چه شده است که این چنین...
-
روز دیوانگی ماهانه
جمعه 13 آذرماه سال 1388 20:13
روزی حجاج بن یوسف در صحرا با معدودی از نزدیکان گردش می کرد. چوپانی را از دور دید پس اسب خود بر انگیخت و پیش او رفت و سلام کرد چوپان جواب داد. حجاج از او پرسید:ای چوپان حجاج چگونه حاکمی است؟ چوپان گفت:خدا لعنتش کند که از او ظالم تر خدا نیافریده است٬ بی رحم٬ بی باک و خدا نترس. امیدوارم که بزودی روی زمین از لوث وجود او...
-
کلام پسندیده غلام
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 20:11
روزی غلامی طبقی به مجلس خسرو پرویز آورد؛ از هیبت و صلابت پرویز دستش بلرزید و قدری آش بر دستمال سفره مصری و ردای خسرو ریخت. خسرو او را حکم کشتن کرد. غلام برگشت و طبق آش را به تمام در کنار خسرو ریخت. خسرو گفت:این چه حرکت بود که کردی؟ گفت:به این قدر که قطره ای دو سه آش بر دستمال سفره و بر ردا ریزم مستحق کشتن نباشم؛اگر...
-
کلام پسندیده غلام
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 19:55
-
دعای بخیل
جمعه 29 آبانماه سال 1388 20:12
بخیلی نیمه شب دعا می کرد و می گفت: الهی! امشب را هزار تومان نقد مرا ده و فردا بستان! زنش مناجات او را می شنود گفت: این دیگر چه دعایی باشد؟ پولی که امشب خدا دهد و فردا باز گیرد چه گرهی گشاید؟ بخیل گفت: بگذار او بدهد مگر با جانم بستاند!
-
حکایت ابلیس و فرعون
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1387 20:46
می گویند ابلیس، زمانی نزد فرعون آمد در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد. ابلیس به او گفت: هیچکس می تواندکه این خوشهء انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: نه. ابلیس با جادوگری و سحر، آن خوشهء انگور را به دانه های مروارید خوشاب تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: آفرین بر تو که استاد و...
-
چه چیز بهتر است
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 19:37
از بزرگمهر پرسیدند که چه چیز است که اگر خدای تعالی به بنده دهد، هیچ چیز به از آن نباشد؟ گفت: خرد طبیعی. گفتند:اگر نباشد. گفت: ادبی که آموخته باشد و در تعلم آن رنج برده. گفتند:اگر نباشد. گفت:خوی خوش که با مردمان به خوشی و مواسات رفتار کند و دشمن را به وسیلهء آن نگاه دارد. گفتند:اگر نباشد. گفت:خاموشی که پوشندهء عیبهاست....
-
حکایات
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1387 20:36
سر پشت پنجره خولی به خانه مرد ثروتمندی رفت تا برای فقرا صدقه ای از او بگیرد. کلفت پیری در را باز کرد. خولی گفت: بگو خولی آمده تا برای فقرا صدقه جمع کند. کلفت به داخل خانه رفت و چند دقیقه بعد برگشت. اربابم در خانه نیست. پس با این که به فقرا کمک نمی کند، توصیه ای برایش دارم: به او بگو دفعه بعدکه در خانه نیست، سرش را پشت...
-
هفت سین
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 08:06
یا مقلب القلوب و الابصار یا مــــدبر اللیــــــل و النـــــــــهار یا محـــــول الحـــــــــــول و الاحــــــــــوال حـــــــــــــول حـــــــالنــا الـــی احســــن الحــــــــال آغاز شکفتن و روئیدن آغازخانه تکانی دل وغبارازرنگ وریای چهره ها زدودن تقارن حلول سال نو با میلاد رسول اکرم (ص) بر تمامی عاشقان مبارک باد
-
جملات عبرت انگیز
دوشنبه 13 اسفندماه سال 1386 19:48
مادر ترزا اگر نتوانیم به کسانی که می بینیم عشق بورزیم چگونه به خدایی که نمی بینیم می توانیم عشق بورزیم؟ انیشتین اگر کسی احساس کند که در زندگی اش هیچ اشتباهی نکرده است بدین معناست که در زندگی اش کار جدیدی نکرده است. چهارچیز را در زندگی تان نشکنید : 1- اعتماد 2- تعهد 3- ارتباط 4- جسارت زیرا هنگامی که می شکنند صدایی...
-
چراغ هدایت
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 19:39
به خون درکشیدند اگر پیکرت را و بر نیزه افراخت دشمن سرت را ندادند اگر قطره ای از فراتت و کشتند سقای نام آورت را کجا شد روا کام خصم زبونت که سازد نهان جلوه گوهرت را تو آن آفتابی که ابر شقاوت نسازد نهان چهره انورت را سلیمان تویی ای شهید فضیلت ربود اهرمن ار چه انگشترت را به روی ستمکار زد داغ باطل اگر خصم دون طعنه زد...
-
چشم گنه کار
دوشنبه 6 اسفندماه سال 1386 20:00
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا ؟ دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا ؟ قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا، همدمی خار کجا ؟ سرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا ؟ هر که را تو بپسندی بشود خادم تو خدمت عشق کجا، نوکر سربار کجا ؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا ؟
-
آوای خدا
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 18:50
نیمه شب از در و دیـوار ، صـدا میـشنـوم وز لب شبنم و گل ، زمزمه ها میشنوم در سکوتی که نجنبد نـفسی از نـفسی خیــره مـیـمـانـم و آوای خـدا میـشنـوم نغمه ای میشکفد در من و از معبد جان همه دم بـانگ خوش حی عـلا میشنـوم خاطرم باغ گل افشان شود از نکهت شب هر نـفس از همه سو عـطر دعا میشنوم جـان به رقـص آید و پـرواز کنم تا...
-
نقاش
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 20:52
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش عکس حیدر(ع)...
-
عشق الهی
یکشنبه 7 بهمنماه سال 1386 07:29
عشق یعنی زندگی را بندگی عشق یعنی بندگی آزادگی عشق یعنی یک وضو و یک نماز عشق یعنی یک عمر راز و نیاز عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی بهر معبود مردن عشق یعنی همچو شمعی سوختن عشق یعنی بی قرار روی یار عشق یعنی آرمیدن در جوار عشق یعنی تا ابد شیدا شدن عشق یعنی موج یک دریا شدن عشقبازی کار هر شیاد...
-
یا حسین
یکشنبه 30 دیماه سال 1386 13:26
کاش جانم بود قابل، تا فدایت می شدم کاش دستم می گرفتی، خاک پایت می شدم کاش بودم گرد ره، تا می نشستم در برت کاش بودم خاک، تا خاک سرایت می شدم کاش ملک عالم از من بود و می کردم رها ناز می کردم به شاهان و گدایت می شدم کاش جسمم دفن می شد در زمین کربلا خاک زوار حریم با صفایت می شدم کاش خاکم را قضا می ریخت گرد قتلگاه تا به...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 19:39
از کعبه رو به کرببلا می کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می کند حسین گر ساخته است خانه ای از سنگ و گل خلیل آنجا به ناز خون خدا می کند حسین روزی که حاجیان به حرم روی می نهند پشت از حریم کعبه چرا؟ می کند حسین آن حج ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن بدشت بلا می کند حسین آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می...
-
درد
سهشنبه 11 دیماه سال 1386 12:49
درون سینه آهی سرد دارم رخی پژمرده، رنگی زرد دارم ندانم عاشم، مستم، چه هستم؟ همی دانم دلی پردرد دارم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 دیماه سال 1386 08:46
عید غدیر ،عید ولایت، بر عاشقان ولایت و شیعیان مبارک باد.
-
یا علی
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 20:01
دلا باید به هر دم یا علی گفت نه هر دم بل دمادم یا علی گفت به صدق دل همیشه یاد او کرد به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت ز لیلی شنیدم یا علی گفت به مجنونی رسیدم یا علی گفت نسیمی غنچه ای را باز می کرد به گوش غنچه آن دم یا علی گفت یقین پروردگار آفرینش به موجودات عالم یا علی گفت دمی که روح در آدم دمیدند زجا برخاست آدم یا علی...
-
از علی آموز اخلاص عمل
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 18:03
حاجب که شاعریست بروجردی در مدح امام علی (ع) سرود و آن شعر اینست : حاجب اگر محاسبه حشر با علی است من ضامنم هرچه بخواهی گناه کن آنشب امام را به خواب دید امام به او فرمود: حاجب این شعر را در مدح چه کسی سروده ای ؟ گفت در وصف شما. امام فرمود: پس بگذار دستی در آن ببرم و فرمود: حاجب اگر محاسبه حشر با علی است شرم از رخ علی کن...
-
همای عدالت
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 17:48
هرجا که ذکری از مولا علی (ع)می شود و یا تصور آن بزرگوار به ذهنی خطور می کند، بی درنگ مفاهیمی همچون عدالت احسان و پارسایی همراه آن نقش می بندد. عدالت با نام علی عجین است و عبارت عدل علوی شهره و زبانزد است و به عبارتی عدالت،بی نام علی، کالبدی بی روح و حطامی میان تهی است. غدیر نیز روزی است که خداوند اراده فرموده عزم و...