در روزگاران حضرت موسی (ع) فرد متمکنی بود که اهل معصیت و گناه بود .
مردم از فرط معاصی و . . . آن مرد شکایت به موسی (ع) بردند . حضرت موسی (ع) بر حسب وظیفه نبوتش نزد آن مرد رفت و او را نصیحت کرد که دست از کارهات بردار و . . .
اما اون مرد اصلا توجهی به حرفای حضرت موسی (ع) نکرد . موسی (ع) شکایت نزد پروردگار برد . خدا در جواب به موسی گفت : موسی ! برو به اون بنده من بگو اگه دست از کارهاش بر نداره عذابش می کنم .
موسی نزد آن مرد رفت و فرموده خدا را به او گفت . اما باز آن فرد عاصی بی توجه از کنارحرفای موسی (ع) گذشت.
روز ها می گذشت و او همچنان کارهای گذشته اش را انجام و روز به روز سر حال تر و بر ثروتش افزوده تر میشد . روزی موسی را در بین جماعت دید و با تمسخر به او گفت : موسی ! پس کو اون عذابی که پروردگارت وعده داده بود، من که روز به روز وضعم بهتر و بر ثروتم افزوده تر میشه . پس چرا عذابی بر من نازل نشد ؟
موسی (ع) با دلی شکسته مجددا نزد خدا رفت و گفت : خدایا تو وعده عذاب داده بودی . اما عذاب که بر این مرد عاصی نازل نشد هیچ ، روز به روز متمکن تر و . . . شد .
پروردگار در جواب فرمود : موسی برو به اون بنده من بگو چه عذابی درد ناک تر از این که نمی تونی اسم منو (خدا) ببری . همین عذاب برات بسه .
فکر نکنم عذابی درد ناک تر از این باشه که عاشقی نتونه با معشوقش حرف بزنه و با اون خلوت کنه .
به نظرتون عذابی درد ناک تر این عذاب هم هست ؟
هرگز نگویمت ز کرم دست من بگیر
عمریست گرفته ای تو، مبادا رها کنی
سلام
واقعا خسته نباشی
کارت بسیار بسیار بسیار ...... عالی بود
بسیار زیبا وعمیق بود
بسیار زیبا
یاد حکایتی افتادم همین الان میرم منتشرش کنم
منتظر دیدن نظرتانم
بسیار زیبا وعمیق بود
بسیار زیبا
یاد حکایتی افتادم همین الان میرم منتشرش کنم
منتظر دیدن نظر شما هستم
سلام پاییز جونم
واقعا داستان زیبایی بود
اینکه آدمی توفیق ارتباط با خدا رو نداشته باشه براش سختترین عذابه...توفیق ارتباط خوب با خدا ادمی رو از همه معاصی دور نگه می داره و این بهترین هدیه است از طرف خدای مهربونمون
امیدوارم همیشه این توفیق نصیب همه ما بشه.
سلام عزیز
حتما دعا گوت خواهم بود اگر آبرو دار باشم پیش خدا
تو هم منو دعا کن
پس فردا میرم برا عرفات ۳ روز اونجاییم
امشب برات تو مسجد الحرام نماز میخونم
التماس دعا
اخ گفتی
چقدر سخته ندونی کسی رو که خودتو مال اون می بینی نظرش در موردت چیه