-
سخنان حضرت امیر
شنبه 17 شهریورماه سال 1386 07:46
سخنان گهربار حضرت امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب (ع) آدمی به گفتارش سنجیده می شود وبه رفتارش ارزیابی می گردد، چیزی بگو که کفه سخنت سنگین شو د و کاری کن که قیمت رفتارت بالا برود. هر کسی در نقطه ضعف های دوست خود دقیق شود،پیوند دوستی او قطع خواهد شد. شرط خرد حفظ تجربه ها و بکار بستن آنهاست. شکیبایی در مصیبت،از نشانه های مومن...
-
خود شناسی!
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 10:02
الهی! در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمی کاود تا به مخزن حقایق برسد... از استاد حسن زاده آملی
-
یک نگاه
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 11:01
از گل پرسیدم محبت چیست گفت از من زیباتر از آفتاب پرسیدم محبت چیست گفت از من سوزانتر از شمع پرسیدم محبت چیست گفت از من عاشق تر از خود محبت پرسیدم محبت چیست گفت تنها یک نگاه
-
نوح کربلا
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 19:03
ای کشتی نجات زمان کشتیم شکست افتاده ام به ورطه گرداب خود پرست در زیر تازیانه گرداب و صاعقه پشتم خمید و رشته امّید من گسست دستم بگیر و ساحل امنی ببر مرا می ترسم از تلاطم موجهای مست در عرشه سفینه ات ای نوح کربلا جایی برای آدم کشتی شکسته هست؟ هر کس که دید حال پریشان و زار من تنها نهاد دست تأسف به روی دست سوگند بر خدا که...
-
چه کسی واقعا خدا را دوست دارد؟
شنبه 10 شهریورماه سال 1386 08:20
شخصی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه میرفت. شخص جلو رفت و از فرشته پرسید:این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟ فرشته جواب داد:می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب،آتش های جهنم را خاموش کنم.آن وقت ببینم چه کسی واقعا خدارا دوست...
-
خرقه پوشان
شنبه 10 شهریورماه سال 1386 08:02
بوی خون در کوچه ها آید همی زخم نامردی ندارد مرهمی سفره های خالی از نان و نمک کو ندای خالص کنا معک امتی از نسل سفیانی به پا پس چرا بر (نی) شدی ای مه لقا هر کجا با نام تو منزل نمود سر زدم اما دلی با تو نبود بی تو شمشیر بر خلایق می کشند تیغ بر روی حقایق می کشند پول و آغوش و شکم شد نانمان برق شک تابیده بر ایمانمان قصه های...
-
همدم نمی بینم
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1386 15:02
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی بینم دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم دمی با همدمی خرّم زجانم بر نمی آید دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی بینم مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم قناعت می کنم با درد چون درمان نمی بینم تحمل می کنم با زخم چون مرهم نمی بینم خوشا و خرّما...
-
گفتگوی دل و دلدار
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1386 08:50
گفت و گوی دل و دلدار گفتم که از فراقت عمری ست بی قرارم گفت از فراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاورانت مظلوم هر دیارند گفتا مرا ببینند مظلوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو!...
-
یاس را پیغمبران بو کرده اند
چهارشنبه 7 شهریورماه سال 1386 10:56
یاس را پیغمبران بو کرده اند... عشق من پائیز آمد مثل بار باز هم ما باز ماندیم از بهار باید از فقدان گل خونجوش بود در فراق یاس مشگی پوش بود یاس بوی مهربانی می دهد عطر دوران جوانی می دهد یا سها یاد آور پروانه اند یاسها پیغمبران خانه اند یاس را یک شب گل ایوان ماست یاس تنها یک سحر مهمان ماست یاس را آئینه ها رو کرده اند یاس...
-
کاش
چهارشنبه 7 شهریورماه سال 1386 05:31
کاش در مهمانسرایت جا نمی دادی مرا یا دلی دیوانه و شیدا نمی دادی مرا گر بنا باشد به جرم معیصت دوزخ روم کاش نام سینه زن مولا نمی دادی مرا گر که نیت بود از اول مرا آتش زنی کاش مهر حضرت زهرا نمی دادی مرا من به دل گرمی غفران تو عصیان کرده ام کاش از لا تقنطو امضا نمی دادی مرا در جهنم ناله ی انی احبک می زنم کاش آنجا قدرت...
-
شاید این جمعه بیاید ٬ شاید...
سهشنبه 6 شهریورماه سال 1386 12:39
یا ابن الحسن ؛ تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو ببین باقیست روی لحظه هایم جای پای تو اگر مومن ٬ اگر کافر به دنبال تو میگردد چرا دست از سر من بر نمیدارد هوای تو؟ صدایم از تو خواهد بود ٬ اگر برگردی ای موعود پر از داغ شقایق هاست آوایم برای تو تو را با تمام انتظارم جستجو کردم کدامین جاده امشب میگذراد سر به پای تو؟ اللهم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 شهریورماه سال 1386 10:24
خدایا ؛ به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم. مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم. بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم آنچنان که تو دوست داری ٬ چگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را خود نیز خواهم آموخت دکتر علی شریعتی دنیا را بد ساخته اند... کسی را که...
-
مراقب باش...
دوشنبه 5 شهریورماه سال 1386 19:32
مراقب افکارت باش ٬ آن به گفتار تبدیل میشود مراقب گفتارت باش ٬ آن به کردار تبدیل میشود مراقب کردارت باش ٬ آن به عادت تبدیل میشود مراقب عادتت باش ٬ آن به شخصیت تبدیل میشود مراقب شخصیتت باش ٬ آن سرنوشتت خواهد شد ...God will mend your broken heart , if you give him ALL of the pieces
-
جای پا...
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 08:34
گفتمش دل میخری؟ پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو ٬ تنها بخند خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود... میرسد روزی که فریاد وفا را سر کنی میرسد روزی که احساس مرا باور کنی میرسد روزی که نادم باشی از رفتار خویش خاطرات رفته ام را مو ز مو از بر کنی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 شهریورماه سال 1386 09:33
نه از آشنایان وفا دیده ام نه در باده نوشان صفا دیده ام ز نامردمی ها نرنجد دلم که از چشم خود هم خطا دیده ام به خاکستر دل نگیرد شرار من از برق چشمی بلا دیده ام وفای تو را نازم ای اشک چشم که در دیده عمری تو را دیده ام دگر مسجدم خانه ی توبه نیست که در اشک زاهد ریا دیده ام نه سودای نام و نه پروای ننگ از این خرقه پوشان چه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 شهریورماه سال 1386 09:18
خداوندا ! آرامشی عطا فرما؛ تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم شهامتی تا تغییر دهم؛ آنچه را که می توانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 شهریورماه سال 1386 20:18
السلام و علیک یا اباعبدالله منزلگه دل آگاه حسین است بی راه نرو ساده ترین راه حسین است از مردم گمراه جهان راه مجویید نزدیک ترین راه به الله حسین است حسین سلطان عشق است عباس ساقی عشق است زینب شاهد عشق است سجاد راوی عشق است کاروان عشق می آید...
-
مزار پدر
یکشنبه 28 مردادماه سال 1386 17:43
عاقبت زین دار فانی پر کشیدم یا حسین عشق تو مهر علی در سینه دارم یا حسین من در این شهر غریبم جان زهرا مادرت هر شب جمعه گذر کن بر مزارم یا حسین آن که در زیر زمین داد سر و سامانی کاش می خورد غم بی سر و سامانی من به سر خاک تو رفتم خط پاکش خواندم آه از این خط که نوشتند به پیشانی من رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو...